نتایج جستجو برای عبارت :

خوشگله یا گودی‌گودی

من از خواننده های خاموش خانواده برتر هستم. حالا یه سوالی برام پیش اومده که میخوام بپرسم. البته مخاطبم دختر خانم ها و علی الخصوص دختر خانم های کمتر مذهبی هستند. من یه جوان مجرد ۳۰ ساله هستم که تعریف از خود نباشه سر زبون دارم و به ظاهرم میرسم. 
من یه عادتی دارم که وقتی با دختری صحبت میکنم حالا چه آشنای قدیمی چه فامیل و چه حتی تو خیابون و مغازه، اگر دختره حتی یه کم داف باشه تو حرف زدنم باهاش از کلمه "خوشگله" زیاد استفاده میکنم. 
مثلا میگم: سلام خوشگ
سلام
واقعیتش سوالی برام پیش اومده که پسر خوشگل از نظر دختر ها چیه؟، بعضی پسر ها که از نظر ما پسرها به اصطلاح بچه خوشگل هستن، وقتی نظر دخترها رو درباره شون میپرسیم میگن بابا این ها انگار دخترن و جذاب نیستن.
یا مثلا من یه دوست چشم آبی دارم عین هری پاتره!، به بعضی دخترها تو تلگرام نشونش میدم غرق میشن که چقد خوشگله و یه کم بزرگتر بشه چی میشه. بعضی ها هم میگن مرد باید جذاب باشه و این جذاب نیست. خب مگه خوشگلی همون جذابیت نیست؟، اگه خوشگله پس چرا جذاب
دانلود آهنگ حاله دل از امیر شهیار با لینک مستقیم و کیفیت اصلی همراه با متن آهنگ
دانلود آهنگ امیر شهیار حاله دل
دانلود آهنگ امیر شهیار حاله دلآروم دلو بردی تو چقدر آسون
عشقم ندارم چیزی ازت پنهون
دلبر نازه دلم یار و همراه دلم
از خیال عشق تو قصه میسازه دلم
اوج آواز منی عشق هم راز منی
روی ابرام پیش تو بال پرواز منی
وای به جز تو دیگه هیچکی توی قلبم نمیاد
دل دیوونه ی من عشق و فقط با تو میخواد
تا که هستی مثل مستی میشه حال دل من
نفسم میره برات آخه گل خوش
دوست صمیمیم، هم اتاقیم ؛
خیلی خوشگله، خیلی از پسرای دانشگاه میخوانش.
دو تا نامزد داشته تا حالا.
امشب بهم گفت که جفت شون مریض جنسی بودن.
اولی دلش تحقیر میخواسته تو سکس دومی دلش تحقیر کردن میخواسته..
پشششششمام
از این بی دی اس اما که میخوان برده بشن و ازین کسشرا.
ایم نایون  بزرگترین و کیوت ترین عضو توایس:)
میدونم ازت متنفر بودم ولی هیچ وقت بهت هیت ندادم..
امّا الان میفهمم تو اولین باری من بودی:) 
اون بدون میکاپ خیلی خوشگله؛) 
خیلی مواظب  اعضا هستش؛) و همینطور مامان گروهه^^
۳۱ شهریور به دنیا اومده*-*
و من با جونگیون شیپش میکنم:)  
یک عدد داداچ مشنگ به فروش میرسد ^^
فقط یکی بیاد بگیرتش پول نوموخوام XD
آپشن هاش :
۱_ یه نمه خوشگله ...فقط یه نمههه هااا
۲_ تو دانشگاه نسبتا خوبی درس میخونه ^^
دیگه آپشنی به ذهنم نمیرسه متاسفااانه XD
فقط یکی بیاد بگیرتش ممنااان XD
ادامه مطلب
خب اول از همه توضیح بدم چرا اسم این پست خوشگله یا goody goodyه. واس خاطر اینکه عبارت گودی‌گودی رو بارها شنیدم اشو توی سخنرانی‌هاش تکرار می‌کنه و خود کلمه یه آهنگ خاصی داره که هم خوش‌بیانه هم نمک‌ توشه هم شیطنت داره هم خودم از گفتنش خیلی حال می‌کنم. یک سری چیزا مثل گودی‌گودی هست که جایی شنیدم یا خوندم که ملکه ذهنم شده و ناخودآگاه می‌بینم دارم تکرارشون می‌کنم. یه مدت سعی می‌کردم جلوشونو بگیرم که از مهملات خوشم نیاد یا اگه میاد دیگه تکرارشون نک
به دنیا اومدن یه بچه ...همیشه منو به این نکته امید وار میکنه که دنیا هنوز میتونه جای خوبی واسه زندگی کردن باشه...
امیرعلی که به دنیا اومد اولین بار بود تو زندگیم که ورق خوردن اولین صفحه سفید یه زندگی رو از نزدیک نزدیک دیدم...و وقتی دست روی پرزهای نرم و بامزه روی سرش میکشیدم همش تو دلم بهش میگفتم این تو و این این دنیات عمه جون...تو رو خدا تو خوشگل بسازش ‌‌...میدونم سخت...میدونم گاهی سیاه...اما نذار این دنیا...دنیای تو رو سیاه کنه...تو دنیای خودتو داری..
اگر از فهم و شعور دختری خوشتون بیاد اما زیبایی اش 55 باشه از 100... چیکار میکنید؟
مخصوصا که مادرتون مخالف باشه و بگه اصلا خوشم نیومد و صدتا ایراد روی ظاهر بزاره و براش هم اصلا شعور و فهم مهم نباشه.
یعنی مهمه اما همه رو یه جا با هم میخواد.
خب اون دختری که خوشگله صدتا خواستگار رنگ و وارنگ داره، هیچوقت زن پسر آس و پاسی مثل من که هیچکس پشتش نیست نمیشه. نمیدونم چرا به این چیزا فکر نمی کنند!
۱. دستبند شوهری رو گرفتم ..خیلی خوب شـــــد همونی شد که طراحیشو دادم ^_^ + کادو تولد مادرشوهرجانم یه کیف خوشگل خریدم همه خوششون اومد + لباس تو خونه ام برا مامی خریدم بش دادم گف تو لباسایی که برام خریدی از همه بهتر بود خیلی خنک و خوشگله^_^
۲. دوتا خانم متقاضی بم گفتن خانم خوش اخلاق و باهوش 
۳. شربت خاکشیر + شربت الو جنگلی + کوبیده + قلیه قارچ با تن ماهی 
سلام به دوستان ماجراجویی در پاریس من بردیا شامحمدی هستم میخواستم بهتون بگم که من رفتم به یکی از روستاهای داراب آقای بابای من اهل داراب هست خونه آقا جونم توی یکی از روستاهای داراب هست که خیلی خوشگله راستی بچه ها ما اونجا باغ انار داریم که من واسش با کمک دایی سعیدم یه سردر باغ درست کردیم که عکساشو واستون میزارم و در آخر تشکر از همه دوستان ماجراجویی در پاریس که منو حمایت میکنن.
 
من بیشتر کارهای علمی که کردم اتفاقی بوده. مثلا یه بار دختره اومد گفت برا اپلای میخوام مقاله بنویسم، میاید دونفره بنویسیم؟ منم دیدم خوشگله نتونستم بگم نه؛ قبول کردم!!! موضوعم سخت و بکر انتخاب کرد که بتونیم راحت چاپش کنیم. خدا شاهده پیر شدم تو اون مقاله. از سرکار و با کلی مشکل مینشستم روزی چند ساعت منابع مختلف رو میخوندم. موضوعم جدید بود و منبع خاص اون موضوع پیدا نمیشد. شاید ۳۰ تا کتاب تخصصی خوندم سر اون مقاله که جلوش کم نیارم. الان یادش افتادم
بسم الله الرحمن الرحیم
 قسمت اول را از اینجا بخوانید 
پروانه به همه ی همراهای بیمارهای دیگه توجه نشون میداد!
به شال و مانتوی همراه یکی از بیمارا گیر داده بود و مدام دست می کشید و می‌گفت وای چه خوشگله! از کجا خریدی؟! 
و همراه بیمار با صورتی که ترس ازش می بارید تنها لبخند می زد و سعی می‌کرد با بی محلی پروانه رو از خودش دور کنه! ولی پروانه کوتاه بیا نبود و حتی محکم بغلش کرد! 
ادامه مطلب
یه روزایی هست که همه چیزو خوشگل میبینم
شهر و خیابوناشو درختاش و آدماش
اصن همه چی قشنگه،دوس دارم به همه لبخند بزنم
دوس دارم با موزیکی که تو هندزفریم داره پخش میشه تو پیاده رو برقصم
بوی خوبه نون و میوه ذهنمو روحمو تازه میکنه
رنگ آسمون خیلی خوشگله، اَبراش خیلی نازَن
تاکسی زردا خیلی خوش‌رنگن
رنگ سبز درختا با آبی آسمون و زردی ماشینا خیلی مکمل ان...
دوس دارم غرقه غرق شم تو فضاش، فضاشو بغل کنم و بماچمش
میرسم خونه
خونه مرتب و خنکه، اتاقم مرتبه و دکور
یه روزایی هست که همه چیزو خوشگل میبینم
شهر و خیابوناشو درختاش و آدماش
اصن همه چی قشنگه،دوس دارم به همه لبخند بزنم
دوس دارم با موزیکی که تو هندزفریم داره پخش میشه تو پیاده رو برقصم
بوی خوبه نون و میوه ذهنمو روحمو تازه میکنه
رنگ آسمون خیلی خوشگله، اَبراش خیلی نازَن
تاکسی زردا خیلی خوش‌رنگن
رنگ سبز درختا با آبی آسمون و زردی ماشینا خیلی مکمل ان...
دوس دارم غرقه غرق شم تو فضاش، فضاشو بغل کنم و بماچمش
میرسم خونه
خونه مرتب و خنکه، اتاقم مرتبه و دکور
بسم رب الشهدا
.
#قسمت_سی_و_ششم
.
داشتم چمدونم رو روی زمین می کشدم و بی هیچ هدفی قدم می زدم اما کدوم سمتش رو نمی دونم
که یه دفعه یه ماشین پیچید جلوم 
هیچ وقت ماشین باز نبودم و واسه همین مدلش رو نمی دونم چی بود فقط می دونم خارجی بود
ایستادم 
یه نگاه انداختم و خواستم راه کج کنم و برم و که دوتاشون پیاده شدن
قیافشون خلاف نمی زد اما سوسول بودند
یکی شون جلو تر اومد
- به خوشگل خانم این وقت شب تنهایی با چمدون کجا می ری
بیا برسونیمت
یه نگاه بهش انداختم و یکم
حقیقت اینه که تمام استرس امروز به خاطر این نبود که بدونم کی معلممون میشه، بیشترش به خاطر دیدنِ نگاه تو بود وقتی که رنگ تازه ی موهام رو میبینی! دونستنِ عکس العملت دقیقه های آخر داشت منو میکشت. این چیزیه که قبلا تجربه اش نکردم چون همیشه اعتقاد داشتم "موی من مال منه و اهمیتی نداره دیگران خوششون بیاد یا نه... و من هر کاری خودم دلم بخواد باهاشون میکنم." از صبح خیلیا بهم گفتن که خیلی رنگش خوبه و بهم میاد اما... اون لحظه که تو گفتی خیلی خوشگله بهت میاد او
 "شعر کودکانه جوجه من"جوجه پر طلاییزرد و سرخ و حنایی
پرهات رنگا رنگهراه رفتنت قشنگه
ای جوجه قشنگمجوجه رنگارنگم
حناییه سر توچه خوشگله پر تو
   بیشتر بخوانید: "شعر کوتاه برای کودک 2 ساله"
 
**********اشعار کودکانه**********
 
"جوجه نافرمان"
گفت با جوجه مرغکی هشیارکه ز پهلوی من مَرو به کنار
گربه را بین که دُم عَلم کردهگوش ها تیز و پشت خم کرده
چشم خود تا به هم زنی بردتتا کُله چرخ داده ای خوردت
جوجه گفتا که مادرم ترسوستبه خیالش که گربه هم لولوست
گربه حیوان خو
به ابتدای خیابان که رسید مثل همیشه لبخند روی صورتش نشست، سنگفرش‌های پیاده‌رو را شمرد و مقابل ویترین مغازه ایستاد؛ چشم‌هایش به تابلوی مغازه دوخته و بعد برای چند ثانیه بسته شد!
《سوز سرمایی از پارگی کاپشنش وارد می‌شود و تنِ نحیفش را در آغوش می‌کشد؛ روی نیمکت چوبی پارک، کنار درخت نارونی تنومند، دخترکی با موهای خرگوشی و پالتویی لاجوردی نشسته ، با ذوق به بسته‌ی زیبایی در دستانش نگاه می‌کند؛ برق چشمان دخترک از کیلومترها دورتر هم پیداست! 
کن
یعنی الان تو کاخ سفید چه خبره؟
مثلا نشستن دور یک میز.
ترامپ میگه: فکر نمی کنین الان باید یه کِرمی بریزیم، شاید ایرانیا فکر کنن دست از سرشون برداشتیم؟
مشاورش در امور ایران میگه: کِرمی مونده که نریخته باشیم؟
وزیر امور خارجه اش میگه: خود حکومتی هاشون یه کِرمی ریخته اند که هزارتا بچه کرده، بهتره به خودمون استراحت بدیم.
منشی ترامپ میگه: میشه انقد کِرم کِرم نکنید؟ مورمورم شد.
ترامپ میگه: پس چی بگیم خوشگله؟ اینترنتشون قعطه، وگرنه واثه حسن چندتا شکل
دوست دارن برگردی؟مگه با دوست داشتن آدما برمی گردن؟ اگه قرار بود بمونن وقتی می دیدن دوستشون داری می موندن، حالا که رفتن اگه صدهزار بار هم بگی "دوست دارم برگردی" برنمی گرده اونی که رفته.
چرا برگرده؟ آدم مال رفتنه، اصلا به نظرم آدم هرچی بیشتر بره، بیشتر آدمه!یه روز هم مطمئنا وقتی سوت قطار شنیده می شه یا خلبان هواپیما می گه "با آرزوی سفری خوش" و بعد می پره هوا و یا اون روزی که اتوبوس از توی جاده ای که کنارش پر از درخت های خوشگله رد می شه؛ یکی داد می ز
دانلود آهنگ ناجور از بلک کتس با لینک مستقیم و کیفیت اصلی همراه با متن آهنگ
دانلود آهنگ بلک کتس ناجور
دانلود آهنگ بلک کتس ناجور
دانلود آهنگ بلک کتس به نام جنون
وقتی پیش منی اینجا همه چی جوره آره آرهvaghti pishe mani inja hame chi jore are are
تا که باهمیم و تنها همه چی خوبه آره آرهta ke bahamim o tanha chi khobe are are
حالا که ازم دوره حالم ناجوره hala ke az dore halam najore
ای وای ای‌ وای ey vay ey vay
پاییز رسید و نم نم بارونهpaiz resid o nam name barone
هوا ابریه و چیک چیک ناودونهhava abriye o chik chike navdone
این فصل
طرز تهیه شیرینی شکلاتی گردویی : دیگه کم کم داریم به روزهای پایانی سال نزدیک میشیم ،روزهای پراز کار و خرید و نظافت…. تا عید سعی میکنم چند دستور شیرینی های که با بقیه فرق داشته باشه قرار بدم. ولی باور کنید نخودچی و برنجی و قطاب و باقلوا باید همیشه باشه اصلا عید نوروز با این شیرینی ها معنی پیدا میکنه، این شیرینی هم خیلی خوش طعم و خوشگله و ماندگاریشن ۱۰تا ۱۵ روزه بستگی به هوای منزلتون داره که چقدر خنک باشه ،با این رسپی حدودا ۳۰تا از این خوشمزه ها
got these pics today
 
شهرمون خوشگله :)))
 
یادمه
روزی، حدود 4 سال قبل، همین وقتها بود،
از اینترنت عکس برداشتم، یعنی دانلود کردم،
 
و گذاشتم اینجا
و گفتم این عکسا رو دوست دارم
و امیدوارم روزی بشه که برم ونکوور رو از نزدیک ببینم.
 
و امروز این عکسها رو خودم گرفتم.
 
 
 
 
 
نشستم با سین صحبت میکنم . میگم این مانتو خیلی خوشگله ولی خیلی هم گرونه.  منم که چندتا پارچه خریدم اونا رو میتونم لباس بدوزم برای عید. میگه اصلا نگو که اینو گرفتم پس اونو نگیرم. هیچوقت مرد رو به کم خریدن عادت نده. یادمه از همون روزای اول عروسی بهم میگفت وقتی بین دوتا چیز گرون و ارزون شک داری حتما گرونه رو بخر که شانت حفظ بشه
از همون روزا خیلی به حرفاش فکر میکردم، به جمله داداشم که میگفت زن قانع مرد رو بدبخت میکنه، به اینکه مردو هرجور ازش بخوای هم
صبح ساعت 4 و نیم به خاطر سر و صدای هم خونه ایم از خواب بیدار شدم.
یه هم خونه ای سفید دارم که پسره ولی قدش از من حدود ده سانتی کوتاه تره. خیلی غیرعادیه قد و هیکلش ازین جهت که سفیدها دیدین درشتن؟ این برعکسه.
بگذریم.
خلاصه این ادم با اون هیکل ریز وقتی راه میره، اندازه چهل نفر سر و صدا میکنه انگار داره انتقام جویی میکنه.
 
همون موقع بلند شدم جواب پیامهای واتس اپ و تلگرم رو بدم.
 
به یه نفر جواب دادم: تو چشمای جذاب و دوست داشتنی ای داری (ِیا داشتی) 
اونم د
می دونست امروز قراره با فرزانه برم خرید لوازم التحریر...وقتی اومد گفت چیا گرفتی؟ برو بیار ببینم:)
کیفمو که دید تعجب کرد گفت تو که همیشه کیف تک رنگ دوست داشتی چی شده  گل گلی خریدی؟:) راستشو بگو کی تونسته رو تو اعمال سلیقه کنه ها؟ ولی خوشگله، تنوع شد...
تقصیر فرزانه شد..همش تقصیر اون بود...اگه اون حرفارو نمیزد ، اگه مجبورم نمی کرد اون حرفارو بهش بزنم اگه اونطوری ولم نمی کرد بره اگه حالمو خراب نمی کرد شاید می تونستم امشب....... 
اصلا چرا باید این همه در
تاریخ‌ها برای من خیلی مهمند... مثلا میشمارم که یه هفته گذشته از آن‌روز... یا سال پیش، امروز کجا بوده‌ام و این چیزها!
حتی لازم نیست اتفاق خیلی خاصی هم آن‌روزها افتاده باشد مثلا آن شبی که باهم راه می‌رفتیم و وسط صحبت‌هایش گفتم عههههه ماه رو ببین چقدر خوشگله و با ماه سلفی گرفتیم هم جزو خاطرات خوب زندگیم شد که هنوز هم هروقت ماه را می‌بینم که به خوشگلیِ همان شب است، یادش میفتم...
یا مثلا همین چندروز پیش که محمد آمد و بلوار کشاورز را باهم قدم زدیم
 همسر شهید حججی: ‌ مزار شهید علیرضا نوری شد پاتوق هر شبمان. پرچم ایران انداخته بودند روی قبر. می گفت: «نگاه کن! ببین چقدر خوشگله، یکی از فرق های کوچیکش همینه، برای مرده پارچه مشکلی میندازن، برای شهید پرچم متبرک.» ‌ یک شب که بین قبور شهدا قدم میزدیم، کم کم سر از قطعه ی اموات در آوردیم. نشستیم بالای سر یکی از قبر های خالی. گفتم: «دلم میخواد برم داخل این قبر.» گفت: « شبه، می ترسی.» خیلی اصرار کرد تا منصرف شدم. وقتی به ته قبر نگاه می کردم انگار بلندتر
دیروز یه شماره‌ی ثابت ناشناس بهم زنگ زد. برداشتم گفت "من خانم دکتر فلانی هستم" شناختمش. منظورش این بود که همسر دکتر فلانیه. دکتر فلانی، صاحب همون درمانگاهیه که اولین بار من اونجا مشغول به کار شدم. خیلی سخت‌کوش بود بنده خدا. با چنگ و دندون خودشو به اونجا رسونده بود. اول پرستاری خونده بود و یه مدت هم کار کرده بود، بعد رفته بود پزشکی رو ادامه داده بود. خانمش هم ماما بود و یه جورایی مدیر داخلی درمانگاه به حساب می‌اومد. راستش من به این دو نفر خیلی م
دانلود سریال عروس استانبول دوبله فارسی
قسمت 288 اضافه شد
 
نام سریال : عروس استانبولی دوبله فارسیژانر : درام , عاشقانهمحصول : ترکیهزبان : ترکی ( دوبله فارسی )کیفیت : 480فرمت : MKVکارگردان : Onur Güvenatamنویسنده : Ali Aydınبازیگران : Özcan Deniz , Aslı Enver , İpek Bilgin , Dilara Aksüyekخلاصه داستان:ثریا که یه دختر جوون و خوشگله در سنین جوونی مادر و پدرشو از دست میده و سنگینی بار زندگی رو به دوش میکشه و در استانبول زندگی میکنه..یهو جلوش یه تاجر جذاب و پولدار به اسم فاروک در میاد …ع
دانلود سریال عروس استانبول دوبله فارسی
قسمت 288 اضافه شد
 
نام سریال : عروس استانبولی دوبله فارسیژانر : درام , عاشقانهمحصول : ترکیهزبان : ترکی ( دوبله فارسی )کیفیت : 480فرمت : MKVکارگردان : Onur Güvenatamنویسنده : Ali Aydınبازیگران : Özcan Deniz , Aslı Enver , İpek Bilgin , Dilara Aksüyekخلاصه داستان:ثریا که یه دختر جوون و خوشگله در سنین جوونی مادر و پدرشو از دست میده و سنگینی بار زندگی رو به دوش میکشه و در استانبول زندگی میکنه..یهو جلوش یه تاجر جذاب و پولدار به اسم فاروک در میاد …ع
واقعا اگر برجام نبود، ظریف باید می‌نشست کنار روحانی، با هم هر روز یک دست کباب و بستون دبش بازی می‌کردند. اگر برجام نبود خبرنگاران و ژورنالیست‌ها از چه حرف می‌زدند؟ اگر برجام نبود که ما اصلا از 4 سال پیش حرفی برای گفتن نداشتیم.
ای مردم، یادتان هست شما سرگرمی نداشتید، ما برجام را آوردیم تا سطح رفاه ملی رو بالا ببریم؟ یادتان هست ای مردم که ما به خاطرِ شما فحش بود که به دلواپس‌ها می‌دادیم.
کری امضاش تضمین بود، آمریکا که با یک بمبش میتونست جهان
۱۰ ماهه شدی و با چشمات همیشه دنبال منی، از جلو چشمت که دور بشم گریه میکنی. با دستای کوچولوت هرچی که داری میخوری میاری طرف دهنمو به منم میدی، عاشق زیر تلویزیونی و همیشه چسبیدی بهش و با آهنگای تلویزیون میرقصی. تو هر حالتی تا صدای آهنگ میشنوی دست میزنی.موقع تعویض پوشک میخندی و فرار میکنی، ت  آینه خودتو میبینی با ذوق میگی ددا یعنی مثلا دلسا.بابا که میاد از ذوق جیغ میزنی. تو صندلی غذات لم میدی و دونه دونه پفیلا برمیداری و میخوری و خیلی حواست هست چی
 
خواهرم اومده اینجا تا فردا برای چهل روزگی پسرش کوچه (واو ُ تلفظ می‌شود) یا دانوک (به قول شما) درست کنه. اساسا اینا (خواهرام) هر کار مهمی دارن باید تو خونه‌ی ما انجام بدن! خونه از ده رفته تو خاموشی؛ الان نصف شبه و محمدحسین یکی دو ساعتی هست رو پای من بوده که بخوابه :( در حین انجام عملیات سانتریفیوژ یه فیلم ایرانی هم تو فیلیمو دیدم. نمی‌دونم، فیلمه فک کنم می‌خواست معانی متعالیه‌ای رو بهم برسونه، ولی نرسید :| خیلی غم‌انگیز و ناامیدکننده است که ف
سلام
آقایون چطور میشه که بعضی از شما وقتی بار اول قیافه دختری رو میبینید میگید به دلم ننشست، این چیه دیگه؟! ولی بعد مدتی میفهمید اشتباه کردید و اتفاقا عاشق همون دختر میشید؟ مگه طرف همونی نیست که روز اول دیدینش گفتین این چیه؟
یکی از پسرهای اطرافیان از قیافه دختری بدش می اومد و میگفت این چیه دیگه؟ اصلا به دلم ننشست، چقدر زشت! حالا همون پسر دست گذاشته دقیقا روی همون دختر و عاشق کشته مرده اش شده. میگه یا این یا هیچ کس!
نه واقعا چرا چشم تون رو درست ب
۱. حیف اون همه پول که دادم برای موزه مادام تسو که کلش چار تا مجسمه بود...خاندان سلطنتی انگلیس..رییس جمهورای امریکا...چند تا از بازیگرای هالیوود...چند تا از ورزشکارای امریکا...چند تا از مبارزای جهان...
۲. خانومی که بلیت میداد گفت میشه ناخونات رو ببینم؟ گفتم بیا ببین....گفت واااای خدای من چه طوری تونستی اینجوری بلند بذاری؟
حالا من دو هفته است ناخونامو نچیدم بدون هیچ مراقبتی...
من اگه یه روز ببینم اونی که پدیکور و مانیکور رو این طور مثل نون شب برای مردم
روی پای خانم مُسنی که جلوی تاکسی نشسته بود، سبدی حصیری بود که گربه لاغری وسط آن نشسته بود و به خانم مسن نگاه می‌کرد ! پسربچه‌ای که با مادرش عقب تاکسی نشسته بود از خانم مسن پرسید : «چرا گربه‌تون اینقدر زشته؟» زن گفت : «اینکه خیلی خوشگله، تازه نابغه هم هست!» مادر پسربچه گفت : «نابغه است؟» زن مُسن با افتخار گفت : «بله... جدول ضرب رو حفظه.» پسربچه گفت : «دروغ نگو.» زن مسن رو به گربه گفت : «دو دو تا؟» گربه چهار تا میو گفت. زن مسن گربه را ناز کرد و گفت : «س
آیا بیشتر از دو روز شده که من برگشتم؟ خیر...
​​​​آیا خیلی مونده که من با بابام دعوام شه؟ بازم خیر:/ البته من دعوام نشد، اون دعواش شد:))) همین امروز..
چون ایندفعه واقعا خیلی کم پیش باباخسرو اینا بودم و خیلی هم شاکی بودن از مامان که اجازه نداده بود بیشتر پیششون باشم واسه همین دو روز آخر رو مامان مرخصی گرفت و رفتیم خونه باباخسرو که حداقل چند ساعت آخر رو پیش اونا باشم.
همین ساعتای آخرم باعث شد مجبور شم از فرزاد رونمایی کنم :/ فک کردم ایندفعه دیگه از
حس میکنم خیلی دارم عاشقت میشم...
نمیدونم شاید بعد از خوندن پست های دندون پزشکه شایدم نه. ولی واقعا دلم میخوادت خیلی زیاد. دوست نداشتم از رابطه دندون پزشک و ام اچ بخونم. انقدر دلبری کنن مثلا
من از ام اچ خوشم میاد بخاطر آدم جالب بودنش، و خب خوشگلم هست:)) دندون پزشک ام خوشگله، نیس؟
من خیلی ذوق کردم گفتی ما سه تا رفیقیم،
خیلی ذوق کردم گفتی منم با تو...
دیشب باز هم منو جلو خودت لال کردی. من میترسم. از آینده م خیلی میترسم. از الطیبون لطیبات... من طیب نیستم
تو خوابگا یه سری اتفاقای جالب میافته...
از اون روزی که کوی اومدم... میبینم ادمایی رو که پا ندارن...چشم ندارن....
ولی عجیبه ولی تونستن!
میدونی همیشه از این کلیپا و اینا زیاد دیدما...ولی الان یه دختره هست تو کوریدرمون که من هررر روز میبینمش!
دوست دارم باش حرف بزنم ولی نمیدونم چجوری برخورد کردنم باعث میشه که ترحم نباشه که بدش نیاد!که بد نشه!
انگار وقتی ادما یه چیزیو از دست میدن یه چیز دیگه ای به دست میارن
گاهی خودمونم همینیم شاید اون چیزی که از دست میدی
حرف زیاد و ماهی قرمز و حرفهای اطرافش زیاد، من میگم برو بخر، ماهی قرمز خوشگله واسه خودش می چرخه و بچه کوچیکا رو خوشحال میکنه من نیگاه میکنم و از طریق رویت رویای کباب ماهی میبینم ، حالا بیا این ور بازار که امسال تولد امام علی و نوروز یکی شد، حالشو ببر

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط
با سلام
سوالم در مورد تیکه هایی هست که آقایون تو خیابون به خانم ها میگن. کلا این تیکه های کلامی به سه دسته تقسیم میشن:
۱. بعضی اوقات یکی از خصوصیات ظاهری یا مهارتی خانم ها رو مسخره میکنند. مثلا قد بلند دختر یا عینک یا رانندگی خانم رو مسخره میکنند و فکر میکنند خیلی هم بامزه هستند.
این دسته از تیکه ها، درسته که باعث میشه اعتماد به نفس خانم ها پایین بیاد ولی بازم قابل تحمله تره نسبت به دو دسته دیگه.
۲. دسته دیگه زیبا بودن اون خانم رو بیان میکنند. مثل
سلام و دو صد سلام
خواستم خیلی شیک و مجلسی بازگشت غرور آفرین خودم به عرصه پوچ نویسی روزانه رو توی بوق و کرنا کنم که مبادا خیال کنین من به راه راست هدایت شدم که ازین خبرا نیست و من تا آخرین نفس در برابر هدایت شدن مقاومت خواهم کرد مگر اینکه خود راه راست به سمت من کج بشه که خودش در نوع خودش میتونه من جمله معجزات عالم بشریت باشه که اگر چنین بشه بعدش میتونم حتی ادعایی هم در زمینه ی ارتباط با عوالم بالا بدون مصرف هرگونه ماده ی نابی داشته باشم که با توج
فرشته مهربونم میگه زیبا نیستم! 
یعنی شانس نداریم که 
یه فرشته خوشگل نصیبمون بشه 
خدا هم گشته یه فرشته زشت قسمت من کرده. 
البته این فرشته بد اولا آرایش میکرد
میگفتم عجب فرشته زیبایی 
قند توی دلم آب میشد 
خیلی زیبا و جذاب به نظرم می رسید. 
نگو فرشته کلک با آرایش و ویرایش خوشگل شده بوده 
بسوزد پدر عاشقی 
عاشق یک فرشته زشت شدم 
5-6 ماهه فکر میکردم خیلی خوشگله لامصب 
از دیدن عکسهاش سیر نمیشدم... 
... 
میگه خیلی معمولی ام... 
اینجور که میگه، فکر کنم خیل
حس میکنم خیلی دارم عاشقت میشم...
نمیدونم شاید بعد از خوندن پست های دندون پزشکه شایدم نه. ولی واقعا دلم میخوادت خیلی زیاد. دوست نداشتم از رابطه دندون پزشک و ام اچ بخونم. انقدر دلبری کنن مثلا
من از ام اچ خوشم میاد بخاطر آدم جالب بودنش، و خب خوشگلم هست:)) دندون پزشک ام خوشگله، نیس؟
من خیلی ذوق کردم گفتی ما سه تا رفیقیم،
خیلی ذوق کردم گفتی منم با تو...
دیشب باز هم منو جلو خودت لال کردی. من میترسم. از آینده م خیلی میترسم. از الطیبون لطیبات... من طیب نیستم
من اونقدر خلم که دست مستر و خودمو میگیرم طرح ناخنامونو چک میکنم میگم وایسا ببینم درآینده ی (دورررررر) ((مستر از بچه خوشش نمیاد!)) طرح ناخنای بچم چه شکلی میشه اگه ترکیبی باشه طرح ناخنامون یا مثلا شبیه ناخنای من میشه یا مستر ولی انتخاب سختیه چون طرح ناخنای هردومون خوشگله چشماشم مث چشمای باباش سبزآبی هم باشه حله البته رنگین کمونی بگم بهتره چون تو موقعیت های مختلف رنگ عوض میکنه چشمای بچم
تازه دوست دارم مث خواهرشوهرم فندق و با نمک هم باشه خواهر کو
غمگین انگیزترین استوری هایی که تو اینستا می بینم برا من با فاصله ی خیلی خیلی زیاد، استوری های یکی از بچه های دوره است. حالا چرا غم انگیز؟ واسه خودش که خیلی شاد و خوبه حتما ولی واسه من واقعا درامه، چون نه تنها استوری هاش بلکه تمام پست هاش هم از لحظاتیه که با دوستاشه! حتی موقع هایی که باید درس بخونه هم با دوستاشه، همیشه خدا با دوستاشه! شادترین چهره ای که میشه از یه آدم دید وقتیه که با دوستاشه و اون همیشه شاده!
دیدن استوریاش برا من مثل دیدن فیلمایی
اولای هفته پیش بود. از کارِ زیاد خسته شده بودی. مثل روزای اولِ هر پروژه‌ که کار گره می‌خوره و به سختی می‌گذره، عصبی بودی. یه کم که آروم گرفتی...دیدی بخش زیادی از آرزوهای دو سه سال اخیرت رو داری زندگی می‌کنی. بدون اینکه متوجه باشی یه زمانی چقدر توی خیالت با نا امیدی، تصورشون کردی. آدمی توی خیالاتش کاملا آزاده و می‌تونه به غایت، جاه‌طلب باشه. و «تو»ی امروز چیزهایی به دست آورده فراتر از جاه‌طلبی‌های درون خیالاتش. باید اعتراف کنی زندگی با همه
امروز روز خوبی بود ,روز دانشجو ... دیشب با چشم های اشک آلود به خواب رفتم ,صبح که بیدار شدم ساعت ۸ بود و کلاسم ۸:30 شروع میشد, شکم درد و سردرد داشتم اما خمیردندان روی مسواک و یه چپ و یه راست تمام,لباس پوشیدم و با ده دقیقه تاخیر رسیدم:/ و رفتم آزمایشگاه ,آخرای کلاس آزمایشگاه وقتی استاد حواسش نبود پیچوندم و خوابگاه دراز کشیدم و یه قسمت از گیم اف ترونز دیدم...آقای ط اسمس تبریک روز دانشجو رو که داد خیلی خوشحال شدم از اینکه حواسش بوده...عکاس دانشگاه هم عکس
دانلود اهنگ محسن لرستانی دل بیچاره بمیر نازت خریدار نداره (لیلای جان) کیفیت 320 لینک مستقیم
دانلود محسن لرستانی دل بیچاره بمیر نازت خریدار نداره
دانلود اهنگ دل بیچاره بمیر نازت خریدار نداره
دانلود آهنگ قدیمی محسن لرستانی لیلا جان مادرت ♫ آهنگ شنیدنی و جذاب لیلا جان مادرت با صدای محسن لرستانی ... دلِ بیچاره، بمیر! نازت، خریدار نداره… دانلود آهنگ کردی با موضوع : محسن لرستانی با نام شاهزاده و گدا با دو کیفیت mp3 128 و mp3 320 برای ... حاجتم روا بشه درد د
دوستان محترمی که محض تعقیب روزانه ها و افکار نویسنده این وبلاگ بخشی از وقت عزیزتون را صرف خواندن نوشته های من می کنید توجه کنید: "راقم سطور فوق"  راه حل خواندن نوشته هاش را به شازده خانمی حواله داده که محض رسیدن به قدرت هر غلطی دلش می خواست کرد و بهایش را هم با سپردن Her Little Neck به دم شمشیر بی نظیری که سفارشی براش از فرانسه آورده بودند، داد. البته تاریخ دانان اشاره می کنند که پراندن سر بانوی فوق همچین ها هم بدون محکمه و قانون نبوده. ایشون اتهام ها
دوباره هم دکتر رفتم، آمپول هم خوردم، داروهامم منظم می‌خورم، ولی فک کنم جواب سؤال قبلیم این باشه که تو اخبار اعلام کردن: "نوزده نفر از آنفلوآنزا مرده‌اند."! علائمم خیلی شبیه آنفلوآنزاست، ولی مشخص نیست که هست یا نیست.
درد بدی رو تحمل کردم تو این مدت، دارم فکر می‌کنم به اونایی که دردهای طولانی و بی‌وقفه‌ای رو دارن تحمل می‌کنن.
آبریزش بینی دارم در حد باران‌های استوایی! برای خیلی خیلی کمتر از این مقدار هم حتی شده که اطراف دماغم قرمز و ملتهب و ح
بجز صبح دیگه کل امروز تو آینه خودمو نگاه نکرده بودم... بعد الان که شبه رفتم دسشویی یهو آینه رو نگاه کردم، یه صدم ثانیه خودمو نشناختم گفتم جوووووون :)) آقا از حق نگذریم چشام خیلی خوشگله.. ذوب کننده قلب ها.. اصلا من بهت خیره شم نمیتونی مقاومت کنی که.. خلاصه اذیت میشن بس که چشام خوشگله :)) حالا تعریف از خود نیست، همه میگن.. درکل میخوان رفرنس بدن به چشام میدن :)) بقیه اجزا هم خوبن، کوچیک و جمع و جورن ولی چشام حسابشون جداست.. اصن عکسای قبلنمو هم میبینیم
حرف آخر این هفته اینکه:
بچه ها بهش گفتم!
پیام داده بود فحش میداد
(اینجا رو خونده قاط زده که چرا بهش گفتم دیشب لاس میزد)
منم بهش درباره دوستم توی انتاریو گفتم که دانشجوی دکتراس (ولی شیلین نازم رو نگفتم :))) شیلین مال منه اصا :)))) میخوام یه پسر دیگه براش پیدا کنم)
الان اگه بلیط گرفت اومد اینجا منو زد
تقصیر شما مخاطبای الاغمه که منو تشویق کردین.
بچه ها از شما چه پنهون سه ماهه که دلم یه عروسی میخواد
این خواهر دیوسم عروسیش نه ماه دیگه هست.
من یه عروسی میخ
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی آره عاشقتر از من نیست تو دنیا واست من دیوونتم عشقم میدونی اینو یا نه با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang are asheghtar az man nist to donya vasat man divoontam eshgham midoni ino ya na
دانلود آهنگ آره عاشق تر از من نیست تو دنیا واست من دیوونتم عشقم میدونی اینو یا نه
دونه دونه عکساتو همش میبوسم من ×!#.../
چشامو تو چشای عکسات میدوزم من ×!#.../
یکی یکی میذارمشون رو قلبم ×!#.../
امشبو با یه خاطره سر کردم من ×!#.../
دانلود اهنگ آره عاش
آقایون میشه بپرسم تا چه حد مادرها و خواهرهاتون و کلا زن های خانواده رو توی تشخیص چهره و کلا ظاهر دختر مورد علاقه تون دخالت میدید؟ تا چه حد از دوستان خودتون نظر میخواید؟
واقعا یعنی نظر دیگران اهمیت داره توی انتخاب شما و یا تغییر نظرتون؟ یعنی موضوع رو به شور میذارید مثلا فلانی خوشگله یا نه و اگه گفتن نه این چیه به درد نمیخوره شما هم قبول میکنید با اینکه دوستش هم داشته باشید؟ این مورد رو دیدم متاسفانه. واقعا چرا بعضی هاتون نظر دیگران رو میخواید
اعتراف 1:
خب پدرم یه اینترنت هدیه برام فرستاد همینجوری 7 گیگ بود یه ماهه !
گفت میخوابم منو دوساعت دیگه بلند کن !
و من تو این دوساعت 7 گیگ رو تموم کردم !
:((
پدرم :  0_o
خواهرم :  :/
من :  :)))))))
 پ.ن : بابام سر افطار جلوی خیل عظیمی از اقوام گفت اره دخترمو میخوایم بفرستیم عصر جدید و قضیه رو گفت :/
ای خدااااااااااا پدررررررررررر :(
یعنی فقط نگاه داییم :)))

اعتراف 2 :
وقتی خواهرم داشت جلوی یه بنده خدایی که کلا دلش میخواد از من و خانواده ی من یه اتویی بگیره از میر ب
جلوی آینه تند تند موهامو با یه دست کردم تو و با اون دستم سعی کردم کلاسورم رو زیر بغلم نگه دارم ... از زور هیجان داشتم خفه می شدم ... موهای بلوطی رنگم مدام از زیر دستم فرار می کردن و باز می افتادن بیرون ... با حرص گفتم:- مثل موی گربه! آخرم همین روز اولی اخطار می گیرم ...داشت دیرم می شد ... زدم از خونه بیرون ... خدا رو شکر که مامی رفته بود با دوستاش باغ پاپا هم نبود ... تکلیف وارنا هم که مشخص بود دیگه ... همیشه خونه خودش بود ... ما رو آدم هم حساب نمی کرد ... مانتوی ب
1_ یادمه که خیلی دیر تلویزیون رنگی خریدیم. یکی از اون سیاه و سفیدایی که قابش زرد بود داشتیم :) من همیشه منتظر این بودم که بابام با یه تلویزیون رنگی از در بیاد تو  :). مامانم همیشه می گفت یه روزی میرسه که چند تا تلویزیون میگیریم ولی هیچ کدومتون نگاهشم نمی کنید؛ راست می گفت بعد گرفتن رنگیش، سیاه و سفیده شد مخصوص بازی با میکرو، البته طبق معمول برادران گرامی کلک میزدن بهم، که بده ما قارچ خور رو بازی کنیم به ماریا برسیم تو نگاه کن، ماریا خوشگله :)
الان
دیشب تنها بودم تو اتاق؛ چون زینب رفته بود همکف پیش دوستاش بخوابه. منم گفتم آره فردا هر چی دلم بخواد آلارم میزام،‌صبح زود بیدار میشم درس حتی شاید بخونم و اینا ها:)))‌ولی خب آلارمای تا ساعت 6 و 50 رو که اصلن روحمم خبردار نشد:)))‌و دیرتر از موقع عادی هم بیدار شدم. یعنی ۷ و نیم پا شدم تازه:)))
من که رفتم سرویس صورتمو بشورم اینا برنا کاملا آماده شده بود:))
از شب قبلش میدونستم قراره چی بپوشم و بخاطر همین سریع اماده شدم. فقط وقت نشد ضدآفتاب بزنم و صبحونه بخو
کلا میز کار آدم باید طوری باشه که آدم رو از کار کردن خسته نکنه و به آدم روحیه بده (چقد آدم آدم میکنم!) توی محل کار ما و روحیه؟! مگه داریم؟! 
جعبه ی دستمال کاغذی مون تموم شده بود تهش عکس گذاشتن که بچه ها (دقت کنید بچه ها) بتونن با اونا کار دستی درست کنن! از اونجایی که بچه نداریم و خواستم به میزم صفایی بدم، عکس خرسی رو از روی نقطه چین بُریدم و اینجوری گذاشتمش روی میزم...
حالا خواهر صاحب کارمون اومده میگه:" تو کی میخوای بزرگ شی؟" خودشم جواب میده :"هیچوقت!
خدا با خودتم 
با خود خود خودت 
۳۶ ساله امروز افتاده مرده 
درسته؟ 
منم دارم ۳۴ ساله میشم 
اون حاجی بوده 
حتتتتمی که زن و بچه هم داشته 
من حاجی نیستم هیچی نیستم زن و بچه هم ندارم 
من بمیرم فقط یه جا خالی میشه یه بیکار بیاد سر کار 
یعنی نفع هم داره مردنم 
من زنده بمونم جز مایه خنده و شوخی پسرها چی ام؟ جز اینکه پسره امروز میگه میخوام ازدواج کنم و من ته دلم میگم خوشششششششششش به حالت که می تونی تصمیم بگیری 
نه مثل من که امشب رفتم دم طلافروشی ها انگشت
♫♫
رو به راه نیست احوالم ، شبا بد روزا درگیرِ کارم
حالم خوش نی ، تو منو کشتیــ
پشتِ پنجره میشینم و خنده این پشت نی
اخما توو هم ، غُصه ها کوهن
انگار مجبورم که ازت دورم
بی تو این شب ها چقده شومن
چقده رفتارت تاثیر داره رو من
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه میده که به تو خواهش کنم
ولی من دلم پَر میزنه موهاتو نوازش کنم
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه
و بله، بالاخره سروش بر گشت و قرار شد یکشنبه بریم بیرون:)) چت کردیم با هم و توجهتون رو به بخشی ازش جلب میکنم:Esi: کرول رو دیدم و such a pity که نه خودم به قشنگی و کیوتی ترز(رونی مارا) ام نه احتمالا هرگز قراره کسی به قشنگی و خفنی کرول(کیت بلانشیت) داشته باشم تو زندگیم.
تو البته خیلی قشنگ تر از کرولی حتی، ولی بهرحال هم چنین به نظر میاد که ۱۰۰ درصد استریتی، هم دوستمی خیر سرم امیدوارم یکی به قشنگی برد پیتی چیزی بیاد تو زندگیت‍♂ Soroosh:
اووو 
 Esi:
چیه؟‍♂
 Soroosh:
سلام‌به همه ی دوستان‌
ببخشید که این مدت خیلی کم‌ سر زدم ولی با یه تحقیق نسبتا خوبی اومدم (به جان‌خودم‌همش‌رو خودم‌انجام دادم‌کلی چیز خوندم تا بتونم خوب براتون توضیح بدم)
خوب موضوع ما درباره ی نزدیک ترین کهکشان به کهکشان راه شیری هست‌
همه ی ما درباره کهکشان راه شیری یه چیزایی میدونیم‌ اما خیلی کم کسایی هستند که درباره نزدیک ترین کهکشان به راه شیری چیزی بدونن (خودم‌قبلا همینجوری بودم)
خدمتتان عرض کنم که نزدیک ترین کهکشان به خودمون اسم
سلام
آقا من یه سوال دارم شاید جالب باشه و شایدم مسخره اما واسه من مهمه سوالم. من یه پسرم با پوست سفید. خیلی شیر برنج نیستم ولی در حد دخترها سفیدم...!
بعد من تو دانشگاه یک سری دخترها رو میبینم یه روز سفیدن، یه روز سیاهن، آخر من نفهمیدم اینا رنگ پوست واقعی شون چیه؟، سفیدن و برنزه میکنن؟، یا سبزه هستن و سفید کننده میزنن؟، شاید بگید این چه موضوع مسخره ایه و نژاد پرستیه و اینا ولی به نظرم اگر یه دختر سفید بگیرم واسه آیندم بهتره. 
فقط میخواستم بپرسم که
اعتراف 1:
خب پدرم یه اینترنت هدیه برام فرستاد همینجوری 7 گیگ بود یه ماهه !
گفت میخوابم منو دوساعت دیگه بلند کن !
و من تو این دوساعت 7 گیگ رو تموم کردم !
:((
پدرم :  0_o
خواهرم :  :/
من :  :)))))))
 پ.ن : بابام سر افطار جلوی خیل عظیمی از اقوام گفت اره دخترمو میخوایم بفرستیم عصر جدید و قضیه رو گفت :/
ای خدااااااااااا پدررررررررررر :(
یعنی فقط نگاه داییم :)))

اعتراف 2 :
وقتی خواهرم داشت جلوی یه بنده خدایی که کلا دلش میخواد از من و خانواده ی من یه اتویی بگیره از میر ب
دانلود اهنگ جدید تتلو به نام نوازش
♫♫
رو به راه نیست احوالم ، شبا بد روزا درگیرِ کارم
حالم خوش نی ، تو منو کشتیــ
پشتِ پنجره میشینم و خنده این پشت نی
اخما توو هم ، غُصه ها کوهن
انگار مجبورم که ازت دورم
بی تو این شب ها چقده شومن
چقده رفتارت تاثیر داره رو من
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه میده که به تو خواهش کنم
ولی من دلم پَر میزنه موهاتو نوازش کنم
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم ب
ازم پرسید: امروز چطور بود واستون؟ روز خوبی داشتین؟
گفتم: شکر خدا، البته می دونین که کار ما کارگریه. کارگری دندون های مردم. 
خندید.
-جدی میگم. اصلا من دقت کردم معمولا هر کس به یه نوعی کارگره. ما هم همین طور فقط اسمش شیک و پیکه! 
سر تکون داد: خب اسمش روشه، کارگر! از کار میاد. طبیعیه نه؟
من هم لبخند زدم و تایید کردم.




+ اینو از دوست جانِ هنرمندم هدیه گرفتم و از بس خوشگله می خوام توی پستو قایم کنم واسه خونه خودم. :-)
رمان قلب سوخته
دانلود رمان قلب سوخته اثر س.شب با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان رمان درباره دختری به اسم سپیده است که یک زندگی عادی دارد ولی در یک شب بارانی سانحه ای برایش پیش می آید که سرنوشتش تغییر میدهد ، عشق ممنوعی را تجربه میکند که راه فراری از آن ندارد …
خلاصه رمان قلب سوخته
ماجرا از اینجا شروع شد که با صدای مادرم از خواب بیدار شدم ... پاشو دختر چقدر میخوابی مگه تو ساعت ۸ کلاس نداری!
بازم کلاس
گفته بودم شبها میرم تو یه فست‌فود کار میکنم؟
یکی از این چراغهای سقف، پِرپِر میکرد. واقعا رو اعصابم بود . هم من و هم مشتریانِ گرامی. 
این گوشه، یه آقایی با کلاه کامواییِ قرمز با خط های راه‌راهِ آبی و یه نخِ بلند که یه منگوله بهش وصل بود و تا نزدیکای گردنش اومده بود، فلافل و اون گوشه، یه بابای دیگه با ریشهای اتو کشیده، همبرگر نوش جان میکردند.
ساعت نزدیکای 2 شب بود و مطمئن بودم دیگه مشتری نمیاد. پیچ‌گوشتی برداشتم و رفتم رو پنجه هام و تا جایی که ات
گفته بودم شبها میرم تو یه فست‌فود کار میکنم؟
یکی از این چراغهای سقف، پِرپِر میکرد. واقعا رو اعصابم بود . هم من و هم مشتریانِ گرامی. 
این گوشه، یه آقایی با کلاه کامواییِ قرمز با خط های راه‌راهِ آبی و یه نخِ بلند که یه منگوله بهش وصل بود و تا نزدیکای گردنش اومده بود، فلافل و اون گوشه، یه بابای دیگه با ریشهای اتو کشیده، همبرگر نوش جان میکردند.
ساعت نزدیکای 2 شب بود و مطمئن بودم دیگه مشتری نمیاد. پیچ‌گوشتی برداشتم و رفتم رو پنجه هام و تا جایی که ات
قسمت اول:
صبح چشامو باز کردم و یه خمیازه کشیدم یه حرکت کششی انجام دادم و به بدنم یه قوس دادم و بالهامو کشیدم و کامل بازشون کردم...چه کیفی میده...صبح زود بود هنوز و خورشید خانم تازه سلام دوستی فرستاده بوداز لبه پرچین نگاهی بهش انداختم و بهش لبخند زدمیه جوری نورش به صورتم تابید که فهمیدم وقت حموم کردنهپر زدم و رفتم لب دیوار نشستمنگاهی به حیاط انداختم و دیدم کسی نیست... مخصوصا پرویز این پرویز کوچولوعه شیطون همیشه دنبال این بود که منو بگیره...پر دی
رمان قلب سوخته
دانلود رمان قلب سوخته اثر س.شب با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان رمان درباره دختری به اسم سپیده است که یک زندگی عادی دارد ولی در یک شب بارانی سانحه ای برایش پیش می آید که سرنوشتش تغییر میدهد ، عشق ممنوعی را تجربه میکند که راه فراری از آن ندارد …
خلاصه رمان قلب سوخته
ماجرا از اینجا شروع شد که با صدای مادرم از خواب بیدار شدم ... پاشو دختر چقدر میخوابی مگه تو ساعت ۸ کلاس نداری!
بازم کلاس
تصمیم داشتم موهامو واسه یلدا ۹۸ لایت کنم ولی خب بخاطر بک سری مسائل با آرایشگر به توافق نرسیدم هم خیلی گرون میگفت هم نگران بودم موادش مرغوب نباشه (بخاطر همین بود که سراغ هرکسی نمیرفتم) 
خلاصه قسمت نشد که یلدا به موهام تنوع بدم و تصمیم افتاد برای عید که اونم کروناعه خاکبرسر گند زد توش
میدونم بعد از قرنطینه هم جرئت نمیکنم برم آرایشگاه چون راضی نمیشم موهامو بسپارم دست کسی که ذره ای واسش مهم نیست موهای من چقدر خراب بشه اگر هم بخوام یه جایی برم که
سلام :)شاید این صدمین باری باشه که وبلاگ میسازم . آره هیچ جا مثل وبلاگ نمیشه ، اولین باری که وبلاگ میساختم اصلا نمیدونستم اسمش چی هست. تازه وارد دنیای اینترنت شده بودم و دلم میخواست منم از این صفحه ها که خوشگله و توش شعر مینویسن داشته باشم . بلخره بعد از اینکه تقریبا صد تا کارت اینترنت تموم کردم فهمیدم اسم این صفحه های خوشگل وبلاگ یا وبسایته . اولین وبلاگی که ساختم تو پرشن بلاگ بود . که خب خیلی فضاش نچسب و غیر قابل قرتی بازی بود . برای همین گشتم و
♫♫
میدونی خار که میگن بد نیست کارش محافظت از گل
اما خب بازم خار میفهمی تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خاموش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات و میدونی همه چیزا از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی پیش من همه ی وقتی که نیستی میشه غصه میش
#چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن
قسمت ششم._چتونه دخترها؟! خانم های دیگه خوابن...یه ذره آروم تر.. .
من یه چشم غره بهش زدم سمانه هم سریع  گفت _چشم چشم حواسمون نبود.بعد از اینکه رفت پرسیدم:-این زهرا خانمتون اصلا چیکاره هست؟.-ایشون مسول بسیج خواهرانه دیگه☺.-اااا...خوب به سلامتی.و تو دلم گفتم خوب به خاطر اینه که آقا سید به اسم صداش میکنه و کم کم چشمامو بستم تا یکم بخوابم..بالاخره رسیدیم مشهد..اسکان ما تو یه حسینیه بود که طبقه پایین ما بودیم و طبقه بالا آقایون و 
از کجا شروع کنم؟ 
از همینجا؟ 
که دوستم برادر حسین رو دید و چشماش برق زد و گفت حسین اینه؟ و گفتم نه داداششه خوشگله نه؟ گفت نه گفتم آره چشات داره برق می زنه 
گفتم این ۴۰ سالشه 
گفت عه! چه خوب مونده گفتم بله دو تا هم بچه داره 
چشم در چشم شده بودیم 
باباش نشسته بود 
مادرش کنارش وایستاده بود 
سلام کردم و انگار هر دوشون یا شایدم مادرش جواب داد 
اومدم نشستم که مادرش اومد جلو و احوالپرسی کرد! بعد دید به خودم نمیارم گفت کاری ندارین؟ 
که یهو گفتم بیام بب
دانلود آهنگ پازل بند ،آصف آریا بنام هزار یک شب +پخش + متن 
♬♪♪♫♪♬
Download  Music By Puzzle Band|Hezaro Yek Shab
Danlod ahang Jadid Puzzle Band-Hezaro Yek Shab
برای دانلود آهنگ پازل بند ،آصف آریا بنام هزار یک شب به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
متن آهنگ جدید  هزار و یک شب از پازل بند
♬♪♪♫♪♬
تو همونی که با من میسازه آره همیشه به تو مینازه
من به شهر تو میشم عازم خنده هات فرق داره با همه
تو همون فرشته که یه آدمه اون چشمات قصه ی هزار و یک شبمه
من بی تو یه گردابم که هی دور خودم میپیچ
وقتی اسمم فاطمه است یعنی هر کی فاطمه صدا میکنه ناخودآگاه برمیگردم. اسممو بذارید زهرا زینب نازی و آناهیتا برنمیگردم ها فقط فاطمه . حالا بیاید و بگید آقا اون اسم ها هم قشنگن. اوناهم خوبن . اما من نمیخوامشون. هویت من با "فاطمه" معنی گرفته. حتا اگر چیز دیگه صدام کنید باز ته دلم که میدونم من "فاطمه"ام. من خودمم.
داستان دنیای فکر منم همینه. 
من یه آدم پرشور و فعال و تاحدی ماجراجو هستم. مستقل هستم و به عزت نفسم اهمیت میدم. لذا عاشق شدن من در گرو آزاد مگه د
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



فیلم کارها در کانال و پیج مزون گلپوش موجود هست
 
کالکشن عیدانه مزون گلپوشخیییییییییییلی خوشگلهمدل آرزوکد z6160,9190سایز38تا 46سارافون دامن دوتیکه 179 تومانسارافون دامن سه تیکه 209 تومانجنس پارچ لنی
 
با صدا خش‌دار و بلندی یه باره به خودم میام:
- : " وایسا آقا محسن ... !! وایسا ... "
شیش دنگ ِحواسم از رد شدن خیابون کنده می‌شه و به سمتش می‌ره. چند قدم اونورتر از من، بغل ِپیکان سفید پارک شده‌ی کنار خیابان وایستاده. روی پا به پشت سرش نگاه می کنه. همینطور که داره عینک ته استکانی‌شو روی چشم می‌ذاره، دوباره با صدای نخراشیده‌اش داد می‌زنه:
- : " آقا محسن وایسا دیگه ...! د ِ وایسا آقا محسن ..."
همین طور به راه خودم ادامه می دم. حالا که تقریبا به روبه‌روش ر
خیلی دور از اینجا در یک سرزمین پادشاهدختر کوچولو زندگی میکرد که بال های طلایی رنگ داشت.وقتی مردم روستااونو دیدن گفتند: 《اوه، اون متفاوته》و اونها به دختر یه خونه زیبا نشون دادند که توی سیاره مریخ بود.و آنها گفتند:《 بیا اینجا و برای همیشه زندگی کن》و دختر جوان گفت:《 زندگی توی مریخ با اینجا فرق میکنه راحت، تمیز و خوشگله. آه،آره》ولی...ولی چجوری به اونجا میری؟کجا میشه تاکسی گرفت؟کدوم اتوبوس رو باید سوار شد. درسته؟و..و وقتی رسیدی به اونجا از کجا
♫♫
میدونی خار که میگن بد نیست کارش محافظت از گل
اما خب بازم خار میفهمی تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خاموش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات و میدونی همه چیزا از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی پیش من همه ی وقتی که نیستی میشه غصه میش
هفته قبل یه فیلم دیدم
 
به اسم official secrets
 
فیلم واقعیه
یعنی از یه ماجرای واقعی گرفته شده.
 
و درباره زندگی کترین گان هست که به عنوان کسی که شنود میکنه یه سری از تماس های مرتبط با زبان هایی که بلد هست رو وارد یه ماجرا میشه.
 
در واقع متوجه میشه که بریتانیا و امریکا دست به دست هم دادن که به عراق حمله کنن و تمام دلایلشون که عراق سلاح کشتار جمعی داره هم دروغه. خودشون هم میدونن ولی عمدا دارن اینکارو میکنن که به منابع طبیعی عراق دست پیدا کنن.
 
میره و ای
♫♫
میدونی خار که میگن بد نیست کارش محافظت از گل
اما خب بازم خار میفهمی تنها دعام اینه که بمونی برام
با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خاموش میکنی
تو تنها دلخوشیم بودی همیشه جون بهم میدن لبات
من فقط با تو زندگی نمیکنم زندگی میدم برات
دل من خون و داغونه برات و میدونی همه چیزا از تو این چشای خستم میخونی
بدنم روح نداره وقتی تو نیستی پیش من همه ی وقتی که نیستی میشه غصه میش
یک دختری توی توییتر هست که بهش حسودی میکنم چون نقاط ضعفی که من دارم رو نداره و خیلی بهتر از من عمل میکنه. امروز تصمیم گرفتم گزارش مورد اپتیک نوریتیس رو بدون وسواس فکری و عملی بنویسم و نگران نباشم. بعدش هم ایمیل بدم به استاد.
--
تا ظهر کار کردم ولی دستاورد خاصی نداشت. درس میخونم الان. 
دارم فکر میکنم چققدررر راسته که از روی ظاهر زندگی بقیه نباید قضاوت کرد و اینا. مثلا خود ما ظاهر زندگیمون شاید خییلییی خوب بنظر برسه از نظر خیلیا و شاید بگن اینا دیگ
 
همون شبی که حس کردم دارم باهات صمیمی میشم و این چقدر حس خوبیه !
تو جرئت حقیقت تو تلگرام تو گروه چهارنفره موقتیمون گفتی رو فلانی که تو کلاسمونه کراش دارم :(
من در اون لحظه خیال پردازی های فانتزیم سکته کردند:)
گفتم نه نه این خط قرمزه !
برات خوشحال شدم !
کلی کلی استیکر و گیف پر هیجان و خنده دار فرستادم.
گفتی دختره ازم دوسال بزرگتر و خودم امشب که فهمیدم دپرس شدم
من اولین نفر گفتم : مگه سن مهمه؟! :|
اون یکی دوستم گفت : مهم اینه خوشگله
و اون شب کذایی بعد
یا من هو صانع کل شیء
 
 
امروز داشتیم با بچه ها حرف میزدیم، الهه میگه :« پاشیم بریم چهارسو.»
منم با ذوق از تجربه دفعه قبل که رفتم چهارسو گفتم. الهه گفت که اونها که رفتن، رستوران هم رفتن یه چیز خوردن.
بعد میگفت سفارش که میدادی بهت یه چیز میدادن حالتِ بن مانند. میتونستی بری تو پاساژ بگردی تا سفارشت آماده شه. سفارشت آماده میشد اون بُن عه ویبره میکرد متوجه میشدی میرفتی سفارشو دریافت میکردی :)))
با شوخی قرار گذاشتیم در هزینه ها صرفه جویی کنیم پاشیم ب
سکانسی از فیلم کنعان هست که وقتی  برای اولین بار دیدم یه حس آشناپنداری خاصی رو در من زنده کرد. برای مدتها تصویری در ذهنم از جایی که دوست دارم در اون زندگی کنم داشتم اما نمیتونستم اون رو درست نقاشی کنم. انگار اون تصویر با یه طلق خاکستری پوشیده شده بود ولی مانی حقیقی با این سکانس اون طلق رو برداشت. علی ( بهرام رادان ) برای چند روز به مسافرت رفته و کلید خونه اش رو برای اولین بار به مینا ( ترانه علیدوستی ) داده تا وقتی نیست به گل هاش سر بزنه و به اونا
تو بنفش می پوشیدی و من سبز. می گفتی به آرزوهامون می رسیم #مظاهر . می گفتی اپلای می کنیم، اگه نشد لاتاری ثبت نام می کنیم. گفتم من رای سفید می ندازم، به سلامتیِ سفیدیِ چشم هات. حکم بازی می کردیم، گفتم حکم پیک باشه به سلامتیِ سیاهیِ مردمک چشم هات. دکتر بودی و کلاس کاریت بالا بود. من مهندس بودم و پاره وقت توی اسنپ کار می کردم و کلاس کنکور حسابان و عربی می ذاشتم. رژ لب کالباسی و فرموژه و بوت مشکیِ برّاق و ‌... (اجازه بده نگم!) . بچه ها می گفتن این هوسه نه عش
عصری می‌رم دور یک پارک دورتر از خونه می‌دوم. پارکی که سر کوچه هست یک زن جوان معلول همیشه انتهای پارک می‌ایسته و از مردم می‌خواد اونو تا بالای پارک ببرن. توی مسیر سعی می‌کنه سر صحبت رو باز کنه که چیکار می‌کنی خونه‌ت کجاست تنها زندگی می‌کنی؟ آخرین بار بهم گفت برم براش یه پفک بخرم، گفتم پول همراهم نیست. کارت بانکیم همرام بود ولی واقعا پول نقد همرام نبود دیگه نمی‌دونم با استاندارد بالای شما دروغ گفتم یا نه.  این موضوع زن جوان معلول برام آزار
عجیب ولی واقعی . با شهروز براری صیقلانی. 
  تمام کوچه رو گذاشته بود روی سرش از بس داد و شیون و فریاد میکشید ، همسایه ها ته بن بست اجنان تجمع کرده بودن و از لای درب چوبی و زهوار در رفته ی خانه ی وارثی سرک میکشیدن ، رفتم نزدیک من سومین نسل از خانواده ی صیقلانی ام که بعنوان تنها وارث دو تا خانه ی ته بن بست اجنان در ایران و رشت حضور داره ، چون تمام وارثین دهه ها ست که ترک دیار کردند و قصد بازگشتی هم ندارند ، پدرمم ک فوت شده و حالا من یه جوان هجده ساله
در راستای پست قبلی و نطرات جالبی که نوشتین (مخصوصا واکنش های جالب توی کامنت های خصوصی :)) ) بدجور مشتاق شدم که یه پست دیگه توی این زمینه بنویسم... :)
راستش من دخترای دیگه رو نمیدونم اما من خیلی خواستگار داشتم (و دارم) که این ابدا ربطی به زیبایی و جذابیت و ثروت و اینا نداره... در واقع راز موفقیتم توی اینه که دوست پسر ندارم! خب اینم طبیعیه... اطرافیانم اگه بدونن پسری توی زندگیم هست خب منو به خونواده هایی که دنبال دختر میگردن معرفی نمیکنن و طبعا تعداد خو
به تاریخ سه شنبه، 24 اردیبهشت
این پست بیشترش مکالمات بی مزه ی من و استاد عشق عه و شما اصلا مجبور نیستید بخونیدش :)
ساعت آخر کلاسمون تشکیل نشد ، از دانشگاه رسیدم مرکز شهر ، میخواستم برم یه کتاب بخرم
واسه ارشد هم خلاصه درس داره و هم تست ، بچه هایی ک همراهم بودن رو پیچوندم و رفتم
کتابفروشی ، اونجا داشتم کتاب رو بررسی میکردم ، بعد یه مشاور هم اونجا بود داشتم با اون حرف
میزدم در مورد انتخاب منابع و درس خوندن که دیدم مشاور بلند شد و گرم با یه نفر سلام
امروز رفتم پردیس مرکزی پیش غزاله و یک ساعت و نیم نشستیم تو هنرها و حرف زدیم.از هر دری سخنی و تهش به این نتیجه رسیدیم که مشکل ما حس تعلقه.ما به هیچ‌جا و هیچ جمعی احساس تعلق نداریم جز خودمون.ما گیر کردیم توی دوستیامون .درسته سحر و لیلی حدیثه رو پیدا کردن من هستی و زهرا رو پیدا کردم و غزاله فاطمه رو.اما در نهایت چی؟توقع ما از دوستی بالا رفته.ما یه مدل دوستی رو یاد گرفتیم که دیگه هیچ‌جا پیداش نمی‌کنیم و آدما رو به خاطر عیب های ساده‌شون کنار می‌ذا
شکر خدا امروز انقدر خوب بود ک دلم نمیاد بخوابم و تمومش کنم
دو ساعته از خستگی دارم میمیرم ولی هیجان امروز نمیذاره بخوابم
از کوچیک ترین نکته که اول صبح اتوبوس جلو پام ایستاد بگیر تا اینکه تا پام رسید تو اتاقش با خودکار محبوبم یه امضای خوشگل اخر پایان نامم زد ک بره واسه دفاع
بعدم سرعت باورنکردنی تو جمع کردن امضای تسویه حساب
پروبی که یک سال پیش گم شده بود و افتاد گردن من یهو جلوم ظاهر شد و امضا نکردن.اما خدا دوستم داشت که یه پروب اضافی تو کمد من مو
صبح بیدار شدم که قبل ناشتا برم ی ازمایش بدم بخاطر مصرف قرصای راکوتانم کبی تو دلم دعا کردم مثل همیشه مشکلی نباشه که بتونم درمانو سریع پیش ببرم چون واقعا نتیجه ش عالی و پوست عاری از جوشه:) 
+لطفا فقط با تجویز متخصص مصرف شود:)
برگشنتی اماده شدم که برم دانشگاه حسابی خودمو پوشوندم و رژ لبم زدم و رفتم سوار ماشین بشم ..کفشام واکس زده جلو پام بود بابا واکس زده بود*_* توی ماشین ضد افتابمو زدم:/ من همیشه دقیقه نودی م:|
بعد از استاد سر کلاس رسیدم.. خداروشکر او
بسم الله الرحمن الرحیم
 
تنها جمله ایی که این روز ها خیلی به ارامش روحم کمک میکند اینه که بقیه میگن حتما حکمتی توشه حتما قسمتی بوده ..
خودم هم راضی ام به رضای خدا چون میدونم اگر خدا نخواد برگی از درخت نمیوفته...
این ایه روهم خیلی دوست دارم (عسی ان تکرهو شیئا ......)
اما  ....
احساساتم رو نمیدونم چکار کنم وقتی گاهی اوقات خوابشو می بینم به دنیا اومده خوشگله بغلش میکنم ....
میگن :اخه چیزی نبود که هنوز حتی قلبم نداشت...
اما من میگم : وقتی ادم جواب مثبت ازمایش
+ خداحافظ خانم+ کوثر+بلهبرمیگردم و دستشو جلو میاره منم فکر کردم برای خدافظی رسمی تر دستمو بردم جلو که گیر کردم بعله گیر کردم+ پس هفته ی دیگه مینویسیا... واقعی:/ +:)+ قول بده+:)))+ بگو، قول بده
+))))))))ول کنننن نبببوووود چراا؟! ایحبرای اینکه دستمو ول کنه یک باشه ای گفتم.من گقتم باشه، یعنی قول دادم؟! چراااا؟! عی د فاااک. ازش بدم میاد از هرکسی که به طور کامل من رو بشناسه بدم میاد:// اون از اون دفه مه کامل زیر ذره بینم قرار داده بود مثل بلبل داشت منو میگفت، این
 
من با یه اهنگ عاچقانه فوق غمگین نشستم برای هدفم گریه کردم :)))) خل شدم خل :)))
مثلا اونجایی از اهنگ که میگفت :
"گرمی نمیفهمی هنوز بعدا حالیت میشه با چی عوض کردی منو که عاشقت بودم :( "
خب داشتم به این فکر میکردم هدف لنتیم داره به من میگه :)))))) بعد هی نشستم لبام اینجوری :( برگشت .
یا اونجای اون کلیپ که مذکره داشت به مونثه میگفت : من هیچ کاری نکردم ! تو منو خرد کردی و رفتی .
بازم لبام برگشت :(
چون فکر کردم هدف لنتی ام بازم داره به من این جمله رو میگه :(
یا اون جا
http://www.rasht2019.blogfa.com

هر آدمی ، یک زندگیست
هر زندگی یک قصه ست
و اما برخی از این قصه ها به هزار و یک دلیل دچار فراز و فرود و پیچش های غیر معمولی هستند که فرای باور های ماست. پس ناگزیر خوانش آنان جذاب تر و پربار تر خواهد بود.
تابستان سال 1340 ناحیه ی کتم جان ، از توابع روستای ضیابر در اطراف شهرستان صومعه سرای گیلان ، ایران
سر راه کنار برید ، دوماد میخواد نار بزَنه
سیبِ سُرخ ، انارِ سُرخ به دومَنِ یار بزنه

مادیانِ سُم طلایی ِِعروس چِه رامِشهِ
راه
قسمت اول را بخوان قسمت 32
باران نگاه دخترانه و معصومش را صادقانه به او دوخت . نگاهی که قلب کیان را به بازی می گرفت . آیا این نیلوفرش بود که پس از سالها چنین مشوش او را می نگریست ؟!! : متأسفم ...شب خوبی نداشتی . باران لبخندی بی رنگ و پرحسرت برلبانش نشاند . حتی در تاریک و روشن ماشین هم اشکی که در چشمانش حلقه زده بود می توانست فریاد بلند قلب کوچک و عاشقش را به گوش کیان برساند : مهم نیست ...( او به نگاه مرد خیره مانده بود :) مواظب خودتون باشید . کیان نفس بلندی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها